سه شنبه 89 شهریور 30 , ساعت 9:32 صبح
به نام خدایی که مهربان ترین است
پس از مدتی باز بر این صفحه کلماتی را بر جای می گذارم این روزها در روزهایی که به ظاهر تنهاترم باز قدم هایی برداشتم که از خدایی که مهربان ترین است دور گشتم اما امروز پشیمان تر از قبل به در خانه اش آمده ام تا بگویم که ای اله العالمین من بر سر قو لهایم هستم و دیگر دوست ندارم در کوچه پس کوچه های زندگی دوباره تو را گم کنم ای عزیزترین مرا ببخش که تو خدای من و من بنده ی توام و چه کسی به جز خدا به بنده رحم می کنه خدایا بدون تو هیچ آرامشی ندارم و زندگی برایم غیر ممکن است چون دلم برای یه جای زیبا خیلی تنگ شده این ابیات و میگذارم که: دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد دل شکسته ام را اسیر و مبتلا کرد به سر رسیده صبرم به لب رسیده جانم که هرچه کرده با من فراق کربلا کرد
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|